: منوی اصلی :
: درباره خودم :
: پیوندهای روزانه :
: لوگوی وبلاگ :
: لینک دوستان من :
: لوگوی دوستان من :
: آرشیو یادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
پروژه کشتهسازی فتنهگران در روز عاشورا برای سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم رقم خورد.در حالی که فتنهانگیزان از ابتدای آغاز اغتشاشات در ایام پس از انتخابات همواره به دنبال پروژه کشتهسازی و سوءاستفاده از احساسات افکار عمومی برای دستیابی به مقاصد سیاسی خود بودند، امروز نیز در جریان اغتشاشآفرینی در روز عاشورای حسینی و حمله به عزاداران سیدالشهدا(ع) مجدداً به دنبال عملی کردن این پروژه خود هستند. پس از ماجرای قتل ندا آقا سلطان، فتنهانگیزان با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای خود از قبیل رادیو فردا، صدای آمریکا، بیبیسی فارسی و ... که اکثر آنها از سوی نهادهای امنیتی کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس اداره میشوند، پروژه 72 تن سازی از کشتههای اغتشاشات پس از انتخابات را کلید زدند که این پروژه آنها نیز پس از مشخص شدن دروغ بودن کشته شدن تعدادی از این افراد ناکام ماند. 72 تن سازی از کشتههای اغتشاشات پس از انتخابات نیز از این روی بود که با یادآوری 72 شهید قیام کربلا، از احساسات دینی مردم سوءاستفاده شود اما پس از مشخص شدن دروغهای آشکار در این پروژه، هدایتکنندگان این پروژه ناکام مانده و از پیگیری دنباله ماجرا امتناع کردند. اما این آخرین اقدام فتنهانگیزان در این راستا نبود، چه آنکه آنان در ایام نزدیک به 16 آذر روز دانشجو، نیز با وارد کردن آمپولهای سمی (به نقل از رسانه های داخلی) به کشور و توطئهچینی، قصد داشتند این بار با قربانی کردن دانشجویان کشور، پروژه خود را به نتیجه برسانند که با هوشیاری مردمی و اطلاعرسانی به موقع رسانهها در این خصوص، این بار نیز در اجرایی کردن پروژه خود ناکام ماندند.با این وجود، هدایتگران پشت صحنه اغتشاشات این بار در پی آن برآمدند که در روز عاشورای حسینی و در حالی که تمام مردم ایران سوگوار سید و سالار شهیدان هستند، با سامان دادن اغتشاشاتی در مرکز تهران و حمله به دستههای عزاداری و اماکن عمومی و آتش زدن این اماکن، پروژههای خود را پیگیری کنند.لذا این بار نیز به سرعت با استفاده از ابزارهای رسانهای خود از کشته شدن تعدادی از هموطنانمان توسط نیروهای انتظامی! خبر دادند، حال آنکه ماجرا چیز دیگری است.رسانههای فتنهانگیزان از کشته شدن 4 نفر، از جمله شخص که بنابر گزارشات خوهرزاده موسوی اعلام شده در این روز به دست نیروی انتظامی! خبر دادند، در حالی که یکی از این کشتهشدگان به صورت مشکوک توسط عدهای از روی یکی از پلهای مرکز شهر به پایین سقوط کرده است و از طرفی، 2 تن دیگر نیز در تصادف با یک خودروی کشته شدهاند.همچنین فردی بر اثر اصابت گلوله کشته شده که بنا به گزارشها سید علی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی است این در حالی است که حتی یک تیر امروز از سوی مأموران انتظامی حاضر در خیابانها شلیک نشده است و گزارشهای دریافتی حاکی از قتل مشکوک وی دارد.همچنین یک منبع آگاه در وزارت اطلاعات اعلام کرد که در جریان اغتشاشات امروز در مرکز تهران که طی آن فتنهگران به دستههای عزاداری سوگواران سیدالشهدا(ع) حمله کرده و همچنین تعدادی از خودروهای عمومی و شخصی و برخی اماکن عمومی را به آتش کشیدند، تعدادی از عناصر گروهک تروریستی منافقین دستگیر شدند.در این راستا یکی از سایتهای خبری نوشت؛ تیمهای ترور ضدانقلاب در اقدامی مشکوک یکی از نزدیکان میرحسین موسوی را به قتل رساندند. این اقدام مشکوک در حالی صورت گرفته است که گزارش ها حاکی از استفاده از اسلحه مخصوص تیم های ترور در این اقدام مشکوک دارد، چنانکه نوع سلاح و گلوله استفاده شده در این حادثه، نوعی خاص و کمیاب از گلوله و سلاح مخصوص تیم های ترور است.همچنین گفته میشود بیش از ده نفر از اعضای کددار سازمان منافقین در اغتشاشات امروز بازداشت شده اند.اما در این حادثه مشکوک آنچه بیش از همه قابل توجه بوده است، انتخاب خواهرزاده موسوی در میان جمعیت امروز حاضر در خیابان انقلاب است، انتخابی که اتفاقی به نظر نمی رسد. خواهرزاده میرحسین موسوی در اغلب تجمعات پس از انتخابات حاضر بوده و از این رو هدفی نشاندار برای تیم های ترور بوده است.پیش از این نیز مسئولین امنیتی کشور در جریان روزهای منتهی به 16 آذر از دستگیری برخی تیمهای ترور که با هدف قتل و ایجاد درگیری سیاسی سازماندهی شده بودند خبر دادند.
نوشته شده توسط :
عفت و پاکدامنی، با آفرینش و فطرت زن به هم آمیخته است، و در آفرینش او، جایگاه عظیم و بلندی دارد که هم خود زنان خواهان عفت و پاکدامنی هستند و هم دیگران زن را با این ویژگی میخواهند. اسلام نیز آفرینش زن و صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته، و حجاب را لازم شمرده تا عفت برونی زن، با عفت درونی او هماهنگ و بنیان خانواده مستحکم گردد و زن همچون کالای ناچیزی در معرض همگان قرار نگیرد. قرآن مسأله حجاب را در چند آیه، یادآوری و در بعضی از آنها به حکمت و فلسفه آن هم اشاره کرده است که برخی از آنها عبارتند از:
1. پاکی دلهای مردان و زنان و آلوده نشدن آنها: در مکتب قرآن، علاوه بر بهداشت جسمی (که در دنیا مطرح است) یک نوع بهداشت روحی و روانی هم وجود دارد که چنانچه مراعات نشود، روح مسموم میشود، و آثار خطرناکی را در پی دارد که از مسمومیت جسمی به مراتب خطرناکتر است. در برخی آیات، به رعایت این نوع از بهداشت توصیه شده است.قرآن، در آیة 53 سوره احزاب در مورد روبرو شدن و صحبت کردن با زنان پیامبر میفرماید:"...وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَـَعًا فَسْ ?‹َلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٍ ذَ َلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ...; و هنگامیکه چیزی ]از وسایل زندگی را به عنوان عاریت[ از آنان ]=همسران پیامبر[ میخواهید، از پشت پرده بخواهید. این کار، برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است."
2. در امان ماندن از اذیت افراد سبکسر: خداوند در آیة 59 سوره احزاب میفرماید: "یَـََّأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لاِ ّ ?َزْوَ َجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَـَبِیبِهِنَّ ذَ َلِکَ أَدْنَیََّ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا; یعنی: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسریهای بلند خود را بر خویش فرو افکنند ]طوری که زیر گلو و سینههایشان پیدا نباشد[ این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت ]اهل فسق و فجور[ قرار نگیرند، بهتر است، (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است."
3. به طمع نیفتادن افراد سبکسر و بیماردل: در آیه 32 سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر ـ که در واقع خطاب به همه زنهاست ـ آمده است: "...به شکل هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید" و در آیه 30 و 31 سوره نور خطاب به پیامبراکرممیفرماید: "قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَـَرِهِمْ وَ یَحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَ َلِکَ أَزْکَیَ لَهُم...; به مؤمنان بگو چشمهای خود را ]از نگاه به نامحرمان[ فرو گیرند، عفت خود را حفظ کنند. این، برای آنان پاکیزهتر است... و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را ]از نگاه هوسآلود[ فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار نکنند، و ]اطراف[ روسریهای خود را بر سینه خود افکنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود[، و زینت خود را آشکار نسازند; مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردهگانشان ]کنیزانشان[، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند، و هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و صدای خلخال که بر پادارند به گوش رسد. ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید!"
علاوه بر آنچه بیان شد، استواری اجتماع و استحکام پیوند خانوادگی، جلوگیری از چشم چرانیها، حفظ ارزشها، احترامِ زن ـ که هر اندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش مرد نامحرم نگذارد به احترامش افزوده میشود ـ از دیگر علتها و فلسفههای حجاب است که از آیات و روایات استفاده میشود.(جهت آگاهی بیشتر ر.ک: مسأله حجاب، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا / فلسفة حجاب، علی محمدی، انتشارات ارم.)
بدون شک، زن، زیباتر از مرد است; و سیستم وجودی او به گونهای است که مطلوب است. اما آیا لازمة زیبائی و جذاب بودن گناه است؟! و آیا لازمة زیبائی آن است که صرفاً با دید جنسی به او نگاه شود؟ اگر چنین باشد، پس نباید خدائی که خود جمیل است جمال آفرین باشد. اصولاً، تمام عالم خلقت زیبا است; آیا شایسته است بگوییم پس سبب گناه است؟!بدیهی است، از هر زیبائی در مسیر مشروع خود باید استفاده کرد. زن، نیز زیباست، اما از همة خوبیهای او و از طریق مشروع، با حفظ همة حریمها، شایسته است در مسیر کمال خواهی استفاده کرد; همان گونه که زنها نسبت به همسران خود این چنین اند، و هر دو در مسیر کمال مکمل یک دیگرند. "هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ;(بقره،187)، آنها لباس شما هستند; و شما لباس آنها هر دو زینت هم و سبب حفظ یک دیگرید."دعوت به پوشش، نه تنها توهین نیست، بلکه احترام است. اتفاقاً، از دیدگاه قرآن ]همان طور که قبلاً اشاره شد[ حجاب، عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی و جنسی ننگرند.در اسلام، عصمت و عفت زن "حق الله" است. یعنی حتی اگر خود زن یا شوهر رضایت به بیعفتی و بیحجابی زن بدهند، کار تمام نیست; زیرا زن، ناموس خدا است، و با رضایت مشروع نمیشود. فرق کشورهای غربی با اسلام این است که در غرب اگرزنی بیعفتی کرد، خود او یا پدر و مادر و شوهر او رضایت دادند مشکل حل است، امّا در اسلام، با رضایت کار تمام نمیشود; بلکه، حکم خدا بایدجاری شود. این نشانگر آن است که عفت زن از آنِ خدا است و باید محفوظ بماند.همة این حرفها، حاکی از عظمت زن است که خداوند میخواهد حرمت او حفظ شود; و مردان صرف زیبا بودن و جذاب بودن زن، فقط با دید جنسی و شهوانی نگاه نکنند
نوشته شده توسط :
اساس جنگ روانی بر تبلیغات استوار است و دستگاههای تبلیغاتی غرب با ایجاد بنگاههای سخن پراکنی و مطبوعات برای رسیدن به اهداف براندازانه ، از شیوه های مختلف تبلیغ سیاسی مثل ایجاد جو کاذب از طریق پخش نشر شایعات دروغ پردازی تحریف شعارها ، محو چهره های انقلابی و ایجاد چهره های کاذب ، القاء افکار نادرست ، تضعیف نهادهای انقلابی ، ایجاد رقابت بین نهادها و شخصیت ها ، دامن زدن به اختلافات درونی ، کمک به ایجاد درگیریهای داخلی و یا فراهم آوردن زمینه های ذهنی آن استفاده می کنند و جبهه امروز که بدون خاکریز با میادین بزرگ موانع اعم از شایعه ، تحریف واقعیت ، اغراق و مبالغه ، فریب و ترور شخصیت می باشد،برای باز کردن معبر و و شکستن بلندگوهای تبلیغاتی ضد انقلاب فقط نیاز به بسیج و تفکر بسیجی است و بس . زیرا (بسیج یعنی حضور بهترین و با نشاط ترین و با ایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدانهایی که برای منابع ملی ، برای اهداف بالا ، کشورشان به آنها نیاز دارد ، که همیشه بهترین و خالصترین و با شرافتمندانه ترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند) .و در تمامی میادینهای مهم و حساس ، با ایمان و اعتقاد راسخ و پایبندی به مبانی واصول و ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص) و حمایت و تبعیت اندیشمندانه ، مسئولانه و آگاهانه آن از ولایت سبب شده( تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است .) پیوندی ناگسستنی و همیشگی با حضرت ولی عصر اروحناه له فداه برای آمادگی حضور در هر نقطه ای که اسلام و قران و این انقلاب مقدس به ان نیاز است( مجاهدین افریقا ، فلسطین، شیعیان مظلوم یمن، مردم غزه ، لبنان ، مردمان مظلوم عراق و افغانستان و و پاکستان و حتی آزاد کردن تمامی انسانهااز چنگال ابرقدرتهای پوشالی در اسرائیل و امریکا و ....)، را دارند .
همیشه گفتیم و میگیم هیچکسی جرات مقابله با بسیج رو نداره چون بسیج به سلاح" الله" و "ولایت" تجهیزه .
نوشته شده توسط :
فضیلت و آثار و برکاتى که براى تربت حسینى است، براى هیچ تربتى و قطعه اى از قطعات زمین نیست. خاک کربلا قطعه اى از بهشت است که خداوند قادر متعال، به واسطه قدردانى از یک فداکار در راه دین که تمام هستى خود را فدا کرده، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است.
کربلایش قطعه اى از جنت است باب نور و باب لطف و رحمت است
و اما آثار و برکاتى که مى توان براى تربت پاک حسینى برشمرد عبارتنداز:
1- تأثیر تماس اعضاى بدن با تربت
از بعضى بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده که بعد از نماز، بدن و صورت خویش را با مهر کربلا متبرک مى کنند. و نیز دستور داده اند که قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضاى بدن تماس داده شود.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «خداوند متعال تربت جدم حسین(علیه السلام) را شفاى هر درد، و ایمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه یکى از شما خواست از آن خاک تناول کند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضاى بدنش تماس دهد...»
2- سجده بر تربت
امام صادق(علیه السلام) در این باره مى فرمایند: «همانا سجود بر تربت حسین(علیه السلام) حجابهاى هفتگانه را پاره مى کند»
لازم به ذکر است که مراد از «حجاب» در کتاب و سنت، همان حجابهایى است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد که در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم، حجابهاى نورانى بر طرف مى شود اما مراد از حجابهاى هفتگانه، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است. سجده بر تربت حضرت
سیدالشهدا(علیه السلام) این خاصیت را دارد که در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشاى وصول به کمالات انسانى باشد.
3- شفا یافتن
روایاتى که دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم مى شوند:
دسته اول : روایاتى است که شفا بودن را براى تربتى که از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص کرده است، چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «به درستى که نزد سر حسین(علیه السلام) تربت سرخى است که شفاى هر دردى غیر از مرگ مى باشد»
دسته دوم : روایاتى است که با تعبیرات مختلف توسعه اى از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را براى آن قائل است. چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «حریم مزار حسین(علیه السلام) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »
دسته سوم : روایاتى است که به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده اند. چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «خاک مزار امام حسین(علیه السلام) براى هر دردى شفاست»
تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین
و نیز امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «خوردن گِل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک، حرام است مگر گِل مزار حسین(علیه السلام)، بدرستى که در آن شفاى هر درد و امنیت از هر ترسى است»
4- تأثیر کام برداشتن اطفال با تربت
کام برداشتن اطفال با تربت امام حسین(علیه السلام) موجب ایمنى کودک مى شود چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«کام فرزندانتان را با تربت حسین(علیه السلام) باز کنید که آن امان است »
5- تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه
در توقیع مبارک حضرت حجة بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اذن داده شده است. یکى از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغرى توسط نایب خاص حضرت) مى نویسد: آیا جایز است ما تربت حسین(علیه السلام) را با میّت در قبر بگذاریم، یا با تربت حسین روى کفن بنویسیم؟
حضرت در پاسخ مرقوم مى فرمایند: هر دو کار پسندیده است. البته باید رعایت احترام تربت بشود. مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میّت باشد، بلکه به برکت خاک قبر حسین(علیه السلام) قبر میّت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد.
6- تسبیح تربت
از حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایت شده که فرمود:
«هر کس تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى شود»
و امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین(علیه السلام) گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»
نوشته شده توسط :
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگین بانوان کاروان حسینى آغاز گردید. آنان با وجود شرایط سخت جسمى و روحى، مىبایست از اندیشه و کلام و احساس یارى گرفته و با خطبههاى پرشور خویش، مردمى که در عمق نادانى به سر مىبردند را از حقانیت راه امام حسین(علیهالسلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبرى زینب(علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند. این جاست که به هدف والاى امام حسین(علیهالسلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پى مىبریم. شهید مطهرى مىفرمایند: «... ابا عبدالله(علیهالسلام) اهل بیت خودش را حرکت مىدهد، براى این که در تاریخ رسالتى عظیم را انجام دهند. براى این که نقش مستقیمى در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالارى زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب(علیهاالسلام) تجلى مىکند و از آن به بعد به او واگذار شده بود.»
فعالیتها و حماسه زن عاشورایى را پس از قیام، مىتوان به دو بخش تقسیم نمود:
1- حماسه آفرینى زینب(علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا
2- نقش و فعالیت سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینى زینب (علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که مىدانیم، حفظ و نگهدارى یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است. حضرت زینب (علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجرى، پیام رساى خویش را از دشت خونین کربلا براى مسلمانان ابلاغ نمود و آن را براى همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت.البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتداى راه، حضورى فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینى داشتند. همیارى حضرت زینب (علیهاالسلام) با امام حسین (علیهالسلام) در انجام مسؤولیتها را مىتوان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست. آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعى از مسؤولیتها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام (علیهالسلام) فرصت و فراغ بیشترى براى آماده سازى قیام داشته باشد. اما اصلىترین وظیفه حضرت زینب (علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلى مىشود. اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین(علیهالسلام) دستخوش تحریف مىگردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطرى جدى قرار مىگرفت. تبلیغ پیام شهادت، سرپرستى قافله اسرا، پرستارى از امام سجاد(علیهالسلام)، حفظ و حراست زنان و کودکان، و... مسؤولیتهاى سنگینى بود که آن حضرت پس از قیام عهده دار بود. سخنرانى حضرت زینب (علیهاالسلام)، در بارگاه ابن زیاد و یزید، آن چنان شورانگیز بود که ارکان حکومت اموى را به لرزه انداخت. سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینى و بیان اوضاع اندوهبار روز عاشورا، دسیسهها و جنایات رژیم را برملا نمود. روشنگرىهاى آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار کند. پیامد تلاشهاى حضرت زینب(علیهاالسلام) انقراض حکومت اموى و جلوگیرى از اتلاف خون پاک شهداى کربلا، و در نتیجه، احیاى مجدد اسلام بود. آن حضرت در کوفه،2 شام 3 و مدینه 4، به افشاگرى بنى امیه اقدام نمود و چهره کریهشان را به مردم نشان داد؛ و این خود قیامى دیگر شد، براى براندازى دستگاه فاسد خلافت. خطابههاى پرشور حضرت زینب (علیهاالسلام) هراسى عظیم در دل بنى امیه پدید آورد و به همین جهت، ایشان را به مصر تبعید نمودند؛5 اما غافل از این که این زن فصیحه بلیغه پیام شهادت را به مصر نیز خواهد برد، و سرانجام، این اسطوره صبر و ایثار در 15 رجب سال 62 هجرى، در تبعید، به ملکوت اعلى پیوست.6 گر چه زینب(علیهاالسلام) اندکى بیش، پس از واقعه جانسوز کربلا زندگى نکرد، ولى در همین مدت اندک، کنگرههاى کاخ ستم را فرو پاشید، و پیام عاشوراى امام حسین(علیهالسلام) را تا ابد ماندگار کرد.
نقش سایر زنان پس از قیام
غیر از زینب(علیهاالسلام)، عده دیگرى از زنان نیز بودند که به رهبرى و مدیریت حضرت(علیهاالسلام)، کارهاى تبلیغى و فرهنگى بسیارى پس از حماسه عاشورا انجام دادند که تأثیر زیادى بر جامعه آن روز داشت و چه بسا اثرات آن تا به امروز ادامه دارد. نقش آفرینى زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، مىتوان مورد بررسى قرار داد:
1- نقش عملى زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت به فاجعهاى که از سوى دستگاه غاصب یزید بر امام حسین(علیهالسلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند. و جالب این که اکثر این زنان، کسانى بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند که در ذیل به چند نمونه از آنها مىپردازیم.
- زنى از قبیله بنى بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنى از قبیله بنى بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متأثر شده، شمشیر به دست مىگیرد و به سوى سپاه کوفه هجوم مىبرد و به قوم خود مىگوید: «اى آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالى که جز خدا پناهگاهى ندارند؛ براى خونهاى رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) قیام کنید.»
همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند.
- زنان بنى اسد
پس از پایان جنگ، بدنهاى مطهر شهدا بر روى زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسى جرأت نداشت که براى دفن و کفن اجساد قدم بردارد؛ چرا که طبق دستور عمر سعد، مأمورى بر بدنها گمارده شده بود. در این وضعیت، زنان قبیله بنى اسد که در نخلستانهاى نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوى میدان هجوم بردند. مردان آنها با دیدن حرکت شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند.
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود. شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتى زد و عرقچینى که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید. پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید. اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر(صلىاللهعلیهوآله) را به خانه آوردهاى؟ آن را از پیش من ببر.»9
و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت.
- نوار همسر خولى
پس از آن که خولى بن یزید اصبحى سر مبارک امام را براى کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن را به خانه برد. همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت به او ابراز انزجار نمود. سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست. در کتب تاریخى، از مشاهدات وى در این شب، نسبت به حضور فرشتگان براى تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبى آمده است.
- زنان آل ابى سفیان
سخنرانىها و خطابههاى پر شور حضرت زینب(علیهاالسلام)، در مجلس ابن زیاد و یزید، موجب گردید که زنان آل ابى سفیان از این واقعه متأثر شده، مراسم نوحه سرایى و گریه و شیون براى امام حسین(علیهالسلام) و یارانش بر پا دارند.و بدین ترتیب، انزجار و اعتراض خویش را نسبت به عمل مردان ناجوانمرد خود اعلام دارند.
- هند همسر یزید بن معاویه
پس از افشاگرى زینب کبرى(علیهاالسلام)، هند که از واقعه تلخ عاشورا سخت متأثر و ناراحت شده بود، به همسرش در مورد به شهادت رساندن امام حسین(علیهالسلام) اعتراض نمود و گفت: «اى یزید! آیا تو دستور دادهاى سر حسین فرزند رسول خدا را از تن جدا کنند و بالاى نیزه برند؟ آیا تو فرزند فاطمه را کشتى؟» یزید مضطرب شد و براى گریز از کارى که کرده بود، گفت: «... خدا بکشد ابن زیاد را که او را کشت، من به کشتن او راضى نبودم.»نکته قابل تأمل در این مطلب، انزجار هند، همسر یزید، از حرکت شوم همسرش مىباشد که با این اعتراض، ضربه سختى بر حکومت شوهر خود وارد کرد. اینها نمونههایى از واکنش زنان کوفه و شام به عملکرد مردانشان بود. اما بانوان دیگرى هم با کردار خویش، در جبههاى تبلیغى به مبارزه علیه آل ابى سفیان پرداختند. ایشان از همراهان و پیروان امام حسین(علیهالسلام) بودند، که با اقدامات هوشیارانه، اعتراض خویش را بیان نمودند.
- رباب همسر امام حسین(علیهالسلام)
رباب همسر امام حسین(علیهالسلام)، دختر «امرء القیس بن عدى بن اوس» بود. او در کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همسر و فرزند شیر خوارهاش على اصغر بود. وى پس از کربلا و اسارت، در مدینه ساکن شد.در برخى روایات آمده است که در بازگشت اسرا به مدینه، رباب دستور داد تا سقف خانهاش را بردارند و خود و دخترش سکینه، در خانه بى سقف روزگار گذراندند. چون به او گفته مىشد که از زیر آفتاب سوزان برخیز. با گریه و شیون مىگفت: من با چشمان خود حسین(علیهالسلام) را دیدم که گرمى آفتاب، بدن او را مىگداخت.و این خود نوعى مبارزه و قیام علیه ستم یزید و عمّالش بود. رباب با این حرکت، به تحریک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمینه را براى قیامهاى دیگر مردمى فراهم سازد.
- زنان مدینه و بنى هاشم
بعد از واقعه کربلا، زنان مدینه، بر سر قبر رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) رفتند و مراسم عزادارى برپا نمودند.آنان بدون هیچ هراسى از دستگاه حاکمه، با شور و شعور، دست به اقدامى مهم زدند. آنان با رفتن بر سر قبر پیامبر(صلىاللهعلیهوآله)، با زیرکى و تیزبینى، به همه نشان دادند که این فرزند رسول خداست که به شهادت رسیده است. و پس از آن تا یک سال، روز و شب، در مدینه نوحه سرایى مىکردند.امام صادق (علیهالسلام) نیز در این زمینه مىفرمایند: پس از واقعه کربلا، هیچ زن هاشمى، سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد. دودى نیز از خانه بنى هاشم برنخاست تا پنج سال که عبیدالله بن زیاد کشته شد.»17 و این نشانگر نقش اساسى و مهم زنان در حفظ و تداوم نهضت حسینى بود. اینان با عزادارىهاى پى در پى، در حقیقت، به مبارزه علیه حکومت بیدادگر یزید برخاستند و با حرکتهاى مثبت که در نهایت لطافت و ظرافت انجام مىشد، در اذهان تأثیر به سزایى گذاشتند. زنان انصار نیز به همراهى زنان بنى هاشم، زمینه را براى شروع مبارزاتى نو بر ضد دستگاه بنى امیه فراهم ساختند، و با شعور دینى و سیاسى خویش، گامى بلند در احیاى نهضت عاشورا برداشتند.
2- نقش سخنرانى و خطابههاى زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتى که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابهها و سخنرانىهاى بانوان هاشمى را مىتوان مهمترین عامل براى روشنگرى مردم و براندازى حکومت یزید دانست؛ چرا که اگر نبود این افشاگرىها، جامعه خفته آن روز متحول نمىگردید و نداى حقطلبى و ستیز علیه ستم، بلند نمىشد.
همان گونه که گذشت، امام سجاد (علیهالسلام) و زینب کبرى (علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند. آنها با اخطارها، هشدارها و بیدار باشها، ضربه سنگینى بر آل امیه وارد نمودند. اما دیگر زنان هاشمى نیز که در نهایت فصاحت و بلاغت بودند، نقش مهمى در خنثىسازى تبلیغات مسموم اموى داشتند. زنانى چون ام کلثوم و فاطمه صغرى دختر20 امام حسین(علیهالسلام) و... . نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخى، 21 زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمى و بقیه، زنان بنى هاشم بودند.اسارت این بانوان اگر چه اجبارى و ناخواسته بود، ولى آنها را در موقعیتى قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند. آنان هر جا رسیدند، از فرصتها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند. خطبههاى پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوى امر به معروف و نهى از منکر است، چنان تأثیرى بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتى عظیم و قیامهایى چون قیام توابین و قیام مختار گردید. علاوه بر آن، این سخنرانىها و روشنگرىها، دستاوردهاى مهم دیگرى نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگى به مردم، ایجاد وحدت و یکدلى در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیدارى افکار و اندیشهها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامى، ایجاد ارزشهاى اخلاقى جدید و... از جمله این دستاوردهاست. تأمل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، مىتواند عظمت و بزرگى اقدامات شایسته آنان را جلوهگر نماید و درسى باشد براى زنان در عصرهاى مختلف، براى وصول به اهداف عالیه اسلام.
نوشته شده توسط :